محتوای بند انگشتی یا Micro Content چیست و چه کاربردی دارد؟

محتوای بند انگشتی یا Micro Content چیست و چه کاربردی دارد؟

استراتژی محتوا گام‌هایی متفاوتی دارد. یکی از اولین گام‌ها جلب کردن توجه مخاطب است و از اولین سوال‌ها این است که چطور باید توجه مخاطب را جلب کرد؟ باید توجه چه قشری را جلب کرد؟ برای اینکار چقدر باید از منابع مصرف کرد؟ یکی از راه حل‌های مراحل نخست استراتژی محتوا، استفاده از محتوای بند انگشتی یا micro content است.

منظور از جلب کردن توجه مخاطب

اول توضیح دهم که منظور من از جلب کردن توجه مخاطب مثل شنیدن همان صدایی است یکهو که از پشت سر می‌آید و برای دیدن آن یک لحظه سر می‌چرخانید تا اتفاق افتاده را بفهمید. معمولا در این شرایط دو حالت محتمل است، اول اینکه اتفاق برایتان قابل توجه است و در حالی که غالبا در همان شرایط ایستاده‌اید به تماشا کردن ادامه می‌دهید. دوم اینکه اینکه احساس می‌کنید ادامه دادن به کاری که قبلا انجام می‌دادید ارزش بالاتری نسبت به این اتفاق دارد و روی برمی‌گردانید.

اما سوال این است که این صدا باید یک انفجار مهیب باشد یا در حد گفتن هِی برای صدا زدن از پشت سر؟ برای هر عابر یک انفجار باید ساخت یا در یک میدان شلوغ باید آن را انجام داد؟ در میدان اصلی بایستیم و فریاد بزنیم هِی یا اینکه از هر عابری که عبور می‌کند خواهش کنیم یک لحظه توجه کند؟

کاربرد محتوای بند انگشتی

مفهوم Micro Content که من آن را محتوای بند انگشتی ترجمه می‌کنم یک راه حل مناسب برای جلب توجه در مراحل نخست استراتژی محتوا است. این نوع از محتوا مثل دیگر انواع محتوا می‌تواند شکل‌هایی مختلف مثل ویدئو، تصویر، نوشته یا هر چیز دیگری به خود بگیرد و می‌توان آن را در محیط فیزیکال یا دیجیتال توزیع کرد. فقط در تولید و توزیع این نوع از محتوا باید یک نکته‌‌ را رعایت کرد و آن گیر نیفتادن در نفرین برنده است. قبلا در مورد نفرین برنده توضیح دادم و گفتم برای دور شدن از نفرین برنده باید در مدیریت منابع دقت کرد. در مراحل اول بازاریابی محتوا احتمال روی گردانی و عدم توجه به محتوا از طرف مخاطب به مراتب بالاتر از دیگر مراحل است. با علم به این قضیه چقدر منظقی است که منابع را از مراحل میانی و انتهایی استراتژی محتوا گرفته و به مراحل اولیه اختصاص دهیم؟ حرف من این نیست که هیچ منابعی برای مراحل اول در نظر نگیرید، نه! بالاخره ورودی مخاطب و هدایت آن‌ها از همین مراحل شروع خواهد شد. یک مثال می‌زنم.

تولید ولاگ‌ برای من روزها وقت می‌برد. باید با حجم بالا مطالعه کنم، بعد آن‌ها را جمع بندی کرده و به همراه برداشت خودم، چیزی که خواهم گفت را بنویسم. در نهایت ضبط و بالاخره آن را تدوین کنم. تازه این فقط قسمت تولید محتوا بود و توزیع آن یک ماجرای دیگر است. اگر همه چیز بدون نقص اتفاق بیفتد من نهایتا هر دو هفته یکبار می‌توانم ولاگ تولید و منتشر کنم. آیا منتطی است که ولاگ را به عنوان محتوایی برای جلب توجه مخاطب استفاده کنم؟ من فکر می‌کنم خیر!
بنظر من تولید و توزیع مدوام محتوا در مراحل اول بیشتر از بالا بودن سطح کیفی محتوا اهمیت دارد. ولاگ یک محتوا با سطح کیفی بالا است ولی هیچگاه نمی‌توان آنرا بطور روزانه تولید کرد، مگر با یک تیم بزرگ که آن هم هزینه‌هایی بالا دارد و باید حساب و کتاب کرد که استفاده از این تیم چقدر بازگشت سرمایه دارد و مابقی داستان. همیشه این احتمال وجود دارد که با توجه به هزینه انجام شده مقدار مورد نظر در آمد بدست نیاید.

اما اگر تدوام را حفظ و سطح کیفی را کمی پایین بیاوریم چه؟ این شرایط راه‌حل‌هایی مختلف دارد که یکی از آن‌ها استفاده از محتوای بند انگشتی است. بنظر من منظور از میکرو یا بند انگشتی بودن یک محتوا، کوتاه بودن محتوا نیست. بلکه منظور مقدار منابعی است که صرف آن شده. بنابراین باید به این قضیه فکر کرد که اولا چه نوع از محتوا را باید تولید کرد تا منابع زیادی مصرف نکند اما تولید و توزیع آن مداوم باشد و دوما کمی متفاوت از بقیه باشد تا برای مدتی که لازم داریم توجه مخاطب روی چیزی که می‌خواهیم متمرکز شود.

الآن فهمیدیم که گفتن هِی بِه از یک انفجار بزرگ. اما سوال بعدی. باید در یک میدان بزرگ بایستیم و فریاد بزنیم یا نفر به نفر اینکار را انجام دهیم؟

قبلا هم در ولاگ نکته‌هایی بدردبخور از کتاب هنر جنگ گفتم که بنظر سانتزو یک فرمانده باتجربه کسی است که از جایی دفاع می‌کند که می‌داند به آن حمله خواهد شد ولی یک فرماند ناپخته از همه جا دفاع می‌کند.
یک مصداق ساده و قابل درک که با هزینه بالایی بدست آمده. اگر در جنگ جهانی دوم و در عملیات آزادسازی فراسه از دست آلمان که بزرگترین عملیات آبی-خاکی تاریخ است، متفقین بجای متمرکز کردن همه نیروها و حمله به سواحل شمالی فرانسه از همه طرف به فرانسه حمله می‌کردند چه اتفاقی می‌فتاد؟ به احتمال قطع به یقین فرانسه هیچگاه آزاد نمیشد.
با این حساب فکر می‌کنم قضیه روشن شده. برای همه محتوا تولید نکنید! یک قشر تخصصی را انتخاب کرده و برای آن‌ها محتوا تولید کنید.

محتوای بند انگشتی محتوایی است که با صرف منابع کم ولی بطور مدوام تولید می‌شود و فقط یک یا چند بخش از مخاطب را هدف قرار می‌دهد.

در ادامه:

0 دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *