اشتباه (۱)

روزی خواهد رسید که جاده ی زندگی ات دو راهی می شود و انتخاب دشوار. در آن هنگام خواهی ایستاد و درحالی که زیر لب فحش ردیف می کنی به این زندگی بی رحم، خواهی اندیشید که کدام جاده تو را به مدینه فاضله ات می رساند؟!
بهتر از هرکسی خواهی دانست که انتخاب یک راه یعنی نادیده گرفتن راه دیگر و راهی که انتخاب نشود به دست قدرتمند زمان خراب خواهد شد و تو دیگر هیچگاه نخواهی توانست قدم بر آن بگذاری. زمان به هیچ کس اجازه ی بازگشت نداده است.
پس می ایستی و فکر می کنی تا انتخابی کنی که اشتباهی در آن نباشد و فکر می کنی و می ایستی! اما می دانی اشتباه چیست؟! ایستادن…

در ادامه:

برای مرگ بهرنگ

متاسفم که نمی‌توانم زمان را همچون یک دره پایین بروم یا مثل یک کوه بالا برومتا تو را آنجا ببینمکه خوشحال هستی و شاید ناراحت یا بی‌حوصله،با تمام صفت‌های یک...

ساعتی که با ما خوب تا کرد

اولین روز بهار بعد از مادربزرگ بود. کمی از درخت‌های حیاط خانه مادربزگ دلخور بودم که چرا بدون او شکوفه دادند. البته درخت‌ها گفتند بله، چنین است رسم...

1 دیدگاه

  1. فرشاد کاظمی

    گاهی باید ایستاد و سر برگرداند و به نقطه هایی خیره شد که میتوانستی در آنها بایستی ولی نایستادی و بخواهی نقطه ای که الان هستی نیز در آینده به جمع آنها بپیوندد.

    پاسخ

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *