نوشته‌ هایی برای بیاد آوردن، نوشته‌ هایی برای فراموش کردن

نوشته‌ هایی برای بیاد آوردن، نوشته‌ هایی برای فراموش کردن

اینارو همین الان پیدا کردم. یه دنیا دست نوشت قدیمی، اون روزا هنوز وبلاگ نداشتم. قبلا فقط وقت‌هایی می‌نوشتم که ناراحت بودم. این کاغذها یه بار سنگین غم‌اند که بعضی‌هاش بعد این همه سال هنوز رو دوشمه. برای همین کم کم ذوق نوشتن رو از دست دادم. تا اینکه تصمیم گرفتم وبلاگ راه بندازم تا شاید تغییری ایجاد بشه. خوشحالم که این تغییر تا حدی ایجاد شده و الآن راحت‌تر می‌نوسیم.

تصمیم دارم بعضی از این دست نوشت‌ها رو منتشر کنم. نمیشه همه‌شو منتشر کرد. اصلا بعضی چیزا فقط نوشته میشن که ته گنجه فراموش بشن. همین الآن هم مقدار زیادی draft دارم که نباید منتشر کرد. نوشته ها فقط برای به یادآوردن نیستن. خیلی از اونا برای فراموش کردنه.

 

در ادامه:

برای مرگ بهرنگ

متاسفم که نمی‌توانم زمان را همچون یک دره پایین بروم یا مثل یک کوه بالا برومتا تو را آنجا ببینمکه خوشحال هستی و شاید ناراحت یا بی‌حوصله،با تمام صفت‌های یک...

ساعتی که با ما خوب تا کرد

اولین روز بهار بعد از مادربزرگ بود. کمی از درخت‌های حیاط خانه مادربزگ دلخور بودم که چرا بدون او شکوفه دادند. البته درخت‌ها گفتند بله، چنین است رسم...

0 دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *