مثال نارنجک: آیا باید نگران تمام شدن خلاقیتمان باشیم؟

مثال نارنجک: آیا باید نگران تمام شدن خلاقیتمان باشیم؟

همیشه وقتی Call of Duty بازی می‌کنم نگران تعداد نارجک‌های باقی مانده هستم. نارنجک سلاحی قوی است و وقتی اوضاع بر وفق مراد نیست، می‌تواند نجات دهنده باشد. پس نباید الکی از آن‌ها استفاده کرد. سال‌ها پیش، از همان نخسه‌ی اول این بازی، برای رفع ترس و نگرانی تمام شدن نارنجک‌ها، تصمیم گرفتم آن‌ها را غیر از مواقع ضروری استفاده نکنم. از همان زمان تا چند وقت پیش، این موقعیت ضروری هیچوقت اتفاق نمی‌افتاد یا حداقل موقعیت پیش آمده از نظر من آنقدر بحرانی نبود که بخواهم از این صلاح مرگبار استفاده کنم. بالاخره هرجور شده خودم را با هزار بدبختی و بدون استفاده از نارنجک از آن مخمصه بیرون می‌آوردم. بنابراین غالبا بدون استفاده از هیچ نارنجکی، یعنی با ۴ نارنجک در جیب، همه‌ی مراحل را تمام می‌کردم.

چند وقت پیش تصمیم گرفتم برای یکبار هم شده این محدودیت را نادیده بگیرم و بی محبا از نارنجک استفاده کنم و اینکار را کردم. اگر از این بگذریم که استفاده از نارنجک، رد شدن از سد دشمن را برای من آسان‌تر کرد، باید بگویم الحق و الانصاف انداختن نارنجک، انفجار آن، پرت شدن خاک، تجهیزات و گاهی قسمتی‌هایی از بدن دشمن مادر مرده به هوا (جنگ است دیگر. خدا قسمت هیچ بنی بشری نکند) واقعا می‌چسبید. آن موقع بود که فهمیدم چه عذاب‌هایی به خود روا داشتم و از چه لذتی‌هایی محروم ماندم.

تازه وقتی پشیمان‌تر شدم که در نهایت تعجب دیدم دوباره با ۴ نارنجک در جیب مراحل را تمام می‌کنم. اما چطور؟ نکته همین است. وقتی من سخت مشغول از پا در آوردن دشمن بودم،  بدون اینکه بفهمم، نارنجک‌های به جا مانده از اجساد دشمن یا مخفی شده توسط طراحان بازی را از زمین جمع می‌کردم و با یک حساب سرانگشتی فهمیدم آنقدر روی زمین نارنجک هست که صفر کردن آن‌ها، حداقل برای یک بازه زمانی طولانی، اگر غیر ممکن نباشد، کار خیلی سختی است.

امروز داشتم با خودم کلنجار می‌رفتم که برای فلان کاری که الآن انجام می‌دهم آیا باید همه‌ی چیزهایی که در ذهنم هست را اجرا کنم؟ اگر همه‌ی آن‌ها را در این کارخرج کنم و چیز دیگری برای کارهای دیگر باقی نماند چه خاکی به سر کنم؟ نکند که خلاقیت من تَه بکشد؟ آیا به نفعم نیست که آن‌ها را تدریجا در کارهای مختلف استفاده کنم؟ و اگر استفاده تدریجی کنم آیا این کار باعث معمولی شدن و نادیده گرفته شدن کار من نمی‌شود؟ و یک عالمه سوال دیگر که همه به این سوال ختم می‌شد:

آیا باید تمام چیزهایی که ما اصطلاحا به آن می‌گوییم خلاقیت، را یکجا برای یک کار خرج کنم؟

بله! باید این کار را بکنم.

وقتی به گذشته فکر می‌کنم می‌بینم خیلی جاها جوابم به این سوال “نه” بوده است. واقعا پشیمانم. به دو علت.

اول اینکه کارهایی که محتاطانه کار کرده‌ام کمرنگ بودند و به دل من نچسبیدند.

و دوم، ایده هایی که در کاری خرج نکردم را هیچوقت فرصتی پیش نیامد تا در جای دیگری استفاده کنم چون آنقدر فکرهای تازه به ذهنم رسید که آن‌ها را فراموش کردم.

من فکر می‌کنم باید همه‌ی خلاقیت را یکهو برای یک کار خرج کرد، آنقدری که کفگیرمان ته دیگ بخورد. نگران تمام شدن خلاقیت نباشید، همه جا پر از فکرهای تازه است. بدون اینکه بفهمید، وقتی سخت مشغول کارید ظرف خلاقیتتان لب ریز خواهد شد، مثل جیبی که در بازی نارنجک می‌گذاریم. پس لذت ببرید و کار را برای خودتان آسان‌تر بکنید.

 

در ادامه:

0 دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *