عشق، ازدواج و خانواده مفاهیمی اند که در هر اجتماعی مقدس شمرده میشوند. و چون آموخته ایم که به مقدسات نتازیم پس مقدس نیز باقی خواهند ماند، اما تا کی؟! بیایید تعدادی از قطعات پازل را در کنار هم بگذاریم.
عشق، ازدواج و خانواده چگونه بوجود آمدند؟!
هزاران سال قبل، مالکیت معنا نداشت بنابراین مردم بدون هیچ محدودیتی، از هرچیزی استفاده میبرند و با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند.
بعدها که انسان از شکار به کشاورزی روی آورد و مجبور شد تا در مکانی ساکن شود، سکونت در یک محل برای کشاورزی، مالکیت را بوجود آورد. مالکیت و کشاورزی انسان را از از قبیله دور کرد. با اینکه انسان تمایلی ذاتی به زندگی اجتماعی ندارد اما ترس از تنهایی باعث شد تا به تشکیل خانواده روی آورد.
تشکیل خانواده علاوه بر فرار از تنهایی، برای منافع اقتصادی هم بود. مرد مالک زن شد و از او به عنوان برده یا کارگری که پولی در ازای کارش پرداخت نمیکرد استفاده برد و زن هم از منافع اقتصادی و اجتماعی که به او میرسید.
حال مرد، زن یا زنهایی داشت که مالک آنها بود و دیگر مردان نیز همینطور. پس برای رابطه ها محدودیت بوجود آمده بود و این محدودیت ها، در کنار طمع انسان برای رسیدن به آنچه میخواهد، عشق را پدید آورد.
از سوی دیگر…
همه ی ما آروزی پیش رفتن به سوی آرمان شهر را داریم و در این راه انسان های موفق بیشترین تاثیر را داشتند. تاریخ ثابت کرده است که آنها یا درگیر این مفاهیم نبودند یا دیر هنگام به آنها روی آوردند و مثال های فراوانی برای این وجود دارد. از استیو جابز امروز گرفته تا نیوتن دیروز و …
حال سوال اینجاست:
مفاهیمی که (مفاهیمی که نه از ذات انسان آمده اند و نه از تفکرات آرمانگرایانه، بلکه بیشتر از تفکرات اقتصادی نشات میگیرند) روزی برای پیشرفت ما مفید بودند، آیا هنوز هم برای ما مفیدند؟! و یا بهتر بگوییم، آیا مفاهیم بهتر و مفیدتری را میتوان جایگزینشان کرد؟!
پ.ن۱: میدانم این نوشته بسیار آشفته است و شاید ترس باعث شد من نتوانم آنچه که میخواهم را به راحتی بنویسم.
پ.ن۲: منظور از این نوشته رد یا تایید این مفاهیم نیست، تنها دعوتی است به تفکر.
خب بر این اساس اگه خانواده که کوچکترین بخش یک جامعه است از مسائل اقتصادی نشئت میگیرد پس بخش های دیگر مثل کشورها نیز که بخش های بزرگتر یک اجتماع هستند بر طبق همین مسائل و رویداد ها بوجود امده اند وشاید در آینده بهتر از اینها جایگزینشان شوند شایدم نه
فقط باید بیشتر فکر کرد
بطور دقیق نمیشه خانواده رو با كشورها مقایسه كرد ولی مشابهت های ریشه ای زیادی باهم دارن.
اما بقول تو باید بیشتر فكر كرد. اینكه وجود مرزها تا چه حد مفید و تا چه حد مضر هستن و آیا مانع پیشرفتن یا عاملش، و كلی سؤال دیگه.