در بلاگ پست یک چک یک میلیارد دلاری روی میز است. آیا آن را میدزدید؟ هیچکس نخواهد فهمید! فرشاد نظری نوشته بود که با خواندنش احساس کردم آنچه قبلا در آن پست نوشتم کمی دیگر نیاز به توضیح دارد.
(اگر آن بلاگ پست را نخواندهاید پیشنهاد میکنم ابتدا آن را از لینک بالا مطالعه کنید و بعد سراغ باقی این پست بیایید.)
نظر فرشاد در زیر آن بلاگ پست:
با سلام
با پوزش بسیار از نویسنده فهیم این مطلب انتقادی دارم اینکه صرفا بازی کردن با اعداد تغییری در نفس عمل بوجود نمیاره اون پول چه ۱ میلیارد باشه و چه ۱ میلیون نفس یکسانی داره البته در شرایط مشابه مثلا من همان حسی رو هنگام دیدن عکس دوم داشتم که تو عکس اول داشتم
میخام بگم که اون شخصی که مثال زدی هم اگر پول نصف بود بازم اون کارو میکرد چون هدف و نفسی که تعریف کرده مشکل داره نه شرایط و اوضاع
شاید افکار اون شخص در اون زمان با افکار کودکی که میخاد مدادی رو از کیف دوستش کش بره یکسان باشه
پس به نظرم بهتره اینگونه سوال پرسیده بشه که آیا شما با توجه به اولویت ها و اهدافی که دارین اقدام به دزدی پول کور میزنین یا نه
نفس عمل هست که مهمه
فرشاد دوست داشتنی،
اگر از این بگذریم که اعتقادی به فهیم بودن خودم ندارم به این میرسم که،
جیمز مارچ، یکی از استادهای جامعه شناسی دانشگاه استنفورد میگوید تصمیم گیری در انسانها از دو مدل تبعیت میکند:
- مدل مبتنی بر منظق
- مدل مبتنی در هویت.
مدل اول تمایل دارد که منافع شخصی را در نظر بگیرد و با وزن دادن به گزینههای موجود، گزینه مناسب را انتخاب کند. معمولا تصمیم گیری های اقتصادی از این دستهاند. مثلا وقتی فروشگاه دیجی کالا را باز میکنیم و میخواهیم چیزی بخریم دهها صفحه و کالا را مقایسه میکنیم، نظرها را میخوانیم تا در قبال مبلغی که پرداخت میکنیم، کالای مناسب را بخریم.
اما مدل دوم قبل از تصمیم گیری سه سوال از فرد تصمیم گیرنده میپرسد:
- من که هستم؟
- این چه موقعیتی است؟
- شخصی مانند من در چنین موقعیتهایی چه کار میکند؟
بواقع در این مدل بر تصمیم گیری بر پایه هویت فرد انجام میگیرد که ممکن است منطقی نباشد. مثلا وقتی میوه پوست میکنی، احتمالا اگر آن را از پنجره ماشین بیرون بیاندازی آسانتر خواهد بود ولی روی صندلی میگذاری، حتی اگر بو دهد و صندلی را کثیف کند، تا وقتی یک سطل آشغال پیدا کنی در آن بیندازیدش چون کسی نیستی که برای راحت طلبیات بخواهی کس دیگری را به زحمت بیاندازی و باعث شوی برای کاری که میتوانستی خودت انجام دهی، کس دیگری خم شود و کثافت کاری را تمیز کند.
بر میگردم به چیزی که نوشته بودم. وقتی میگویم یک میلیارد دلار روی میز است و میتوانیم بدون اینکه کسی بفهمد آن را برداریم، منظور من این نیست که از لحاظ منطقی تصمیم بگیریم که دزدیدن آن پول مناسب است یا نه. اتفاقا میخواهم بر پایه هویت تصمیم بگیریم و اگر جوابمان مثبت بود تلنگری بخوریم و دوباره از خودمان بپرسیم چه کسی هستیم و واقعا در این موقعیت چه کار میکنیم؟
خوشحالم که تو اینکار را نمیکنی و پول را نمیدزدی. گرچه از لحاظ اخلاقی تصمیم درست این است، وقتی چیزی ندزدیم نیازی به تمجید و خوشحال بودن نیست بلکه موقع دزدین است که باید مورد تنبیه و غضب قرار بگیریم. اما وقتی رفتار بقیه مردم را میبینم حرف تو خوشحالم میکند. نه حرف تو، چون من تو را میشناسم و میدانم که اینکار را نخواهی کرد، در واقع رفتار اثبات شدهی تو در گذشته خوشحالم میکند. ولی آیا بقیه مردم هم همینرفتار را نشان خواهند؟ من با کلام مردم کاری ندارم که میخواهند بگویند دزدی نمیکنیم. چون وقتی صحبت دزدی در میان است همه میدانند چه موقعیتی است و اخلاق چه حکم میکند و احتمالا همگی قاطعانه پاسخ رد به این ماجرا بدهند ولی آیا آنها در آن موقعیت به مانند چیزی که گفتهاند عمل خواهند کرد؟
اگر چیزهایی که در این سالها یاد گرفتهام فقط یک چیز باشد، آن این است که مردم مثل گفتههایشان عمل نمیکنند، آنها همانطور قبلا در گذشته عمل کردهاند، عمل میکنند.
یک مثال ساده در کسب و کار خودم! وقتی میبینم مردم محتوای فلان آدم را میدزدند و به راحتی به نام خودشان منتشر میکنند انتظار داری در آن موقعیت و با دیدن آن چک آن را ندزدند؟ اینکه چیزی نیست، وقتی میشنوی که مسئولان میگویند اجازه دارید محتوای خارجی را بدزدید، دیگر چه انتظاری از مردم میتوان داشت؟ نگو که محتوا با آن چک فرق دارد چون که هرکسی این را بدزد آن را هم خواهد دزدید.
بله، فرشاد جان من نمیخواستم دیگران را متهم کنم و نمیخواستم ثابت کنم تصمیم گیری منطقی در این شرایط چیست. من نمیخواستم منطقی به این سوال نگاه کنم. فقط میخواستم از خود سوال کنیم که در این موقعیت چه کار خواهیم کرد. من با چیزی که در عملهای گذشته دیگران میبینم (دور از حضور جمع، انشاالله!) فکر میکنم باید قبول کنیم که بیفرهنگ هستیم و باید چارهای برای این بیفرهنگی بیندیشیم.
یک چیز نامربوط: من این سوال را در توئیتر پرسیدم. جامعه آماری به اندازهی کافی بزرگ نبود، فقط ۶ نفر. بنابراین نتیجه به هیچ عنوان معتبر نیست. اما من دنبال نتیجه نبودم، میخواستم چیز دیگری بگویم.
برای فرشاد در ادامه دزدی یک میلیارد دلاری: دو مدل برای تصمیم گیری
یک نفر از این ۶ نفر گفته است که دزدی میکنم. اگر فکر میکنیم در بین این ۶ نفر خطرناکترین انسان کسی است که میگوید من دزد هستم، اشتباه میکنیم. چون او صادقانه میگوید دزد است و چون میدانیم که او دزد است میتوانیم کاری برای پیشگیری از دزدیش انجام دهیم. او حداقل صادق است. نظرت در مورد اینکه یکی از آن ۵ نفر که گفتهاند ما دزدی نمیکنیم ولی در موقیعت قرار بگیرند و بدزدند چیست؟ بنظر من او خطرناکترین آدم بین این ۶ نفر است. هم دزد است هم دروغگو. بنظر تو چقدر از این افراد در جامعه داریم؟
با سلامی دوباره
با تشکر از متن زیبات
اونقدر به نظرهای کاربرات ارزش قائلی که جوابشونو با متن دیگری میدی خیلی عالیه لذت بردم
ولی من حرفم این بود که تصمیم گیری مقوله ی پیچیده ایه و با توجه به شرایط و اوضاع ممکنه عوض بشه
به نظر من تصمیم گیری مثل یک ابر میمونه بعضی جاها باران میباره بعضی جاها برف و بعضی ها هم فقط صدا داره
اگه سریال جدید دیوید فینچر رو به نام شکارچی ذهن نگاه کنی به حرف من میرسی
اونجا کاراگاهان اینو بررسی میکنن که قاتلانی که آدم میکشن به خاطر این نیست که ذاتشون اینطوریه به خاطر اینه که اونا در گذشته ضربه هایی از جامعه یا خانواده خوردن و عقده هایی دارن که این عقده ها در یک زمان و مکان تصادفی با هم گره میخورن و باعث جرم و جنایت میشن
مثلا در یه جایی یه قاتل که یک دختر ۱۹ ساله رو بعد از اذیت و آزار کشته اینطوری توضیح میده که مادر من یک
ف ا ح ش ه بود و من از کودکی با چنین مادری بزرگ شدم
و وقتی اون دخترو دزدیم تا اذیتش کنم هیچ واکنشی در برابر این عمل من انجام نداد و تازه خوشش هم اومد.
پس اینجا تصمیم گیری این قاتل فقط از خودش سرچشمه نمیگیره بلکه وابسته به گذشته ی تاریکش و شرایط و اوضاع لحظه ی قتله
البته میدونم اینم درسته که طبق کتاب های زیادی که خوندم ما مسئول تصمیم های خود هستیم اما نمیتونیم فاکتور های زمان (گذشته آینده و حال) و مکان (شرایط و اوضاع) رو نادیده بگیریم
طبق مستند کرم چاله ها ما همه درون آشی از زمانها و مکانها ی بینهایت گرفتار شدیم و و قتی طبق ولاگ اول تو این بینهایت میتونه زندگی بزرگ ما رو صفر کنه چرا نتونه رو تصمیم های ما اثر بگذاره
برای باریدن برف تنها ابر برف زا لازم نیست
هوای سردم لازمه
ببخشید که طولانی شد
موفق باشید