یادداشت برای یک هدیه

یادداشت برای یک هدیه

چند وقت پیش که برای یکی از دوستانم هدیه خریدم، چیزی برای او یادداشت کردم. همان را خواستم اینجا بنویسم تا بماند.

قبلا نوشتم معمولا موقع خرید هدیه برای کسانی که دوستشان دارم سعی می‌کنم قانونی را رعایت کنم:

مسلما هدیه باید دلپسند باشد ولی لزوما نباید گران باشد. تا جای ممکن منابعی باید صرف تهیه هدیه شود که با پول نمی‌توان بدستشان آورد. (اگر قانون من برای خرید هدیه و یک مثال خوب را نخوانده‌اید، می‌توانید از اینجا مطالعه کنید.)

طبق همین قانون من معمولا کتاب یا آلبوم موسیقی هدیه می‌دهم چون با اینکار فرصت دارم تا به آن‌ها ثابت کنم تا چه اندازه بهشان توجه کرده‌ام و اکنون تا چه اندازه می‌شناسممشان.  پایه ثابت هدیه‌هایم تکه کاغدهایی است که رویشان یادداشت می‌نویسم. می‌گویم کاغذ تا دامنه‌ی وسیعی از انواع کاغذ یادداشت‌‌ها و به اصطلاح کارت‌ها را شامل شود، مثل همان کارت‌هایی که گاهی خودم با مدادرنگی‌هایم درست می‌کنم.

زندگی به درازای چرخیدن‌ها و تعقیب‌ کردن‌های عقربه‌های دوانِ ساعت نیست. زندگی به اندازه‌ی چند لحظه‌هاییست که فارغ از هر چیزی، از تیک تاک ساعت رها می‌شوی.
می‌دانی هیچوقت طول ثانیه‌ها اهمیت نداشته‌اند، بلکه همیشه این عمق ثانیه‌ها بوده‌اند که زندگی را معنی کرده‌اند.

در ادامه:

برای مرگ بهرنگ

متاسفم که نمی‌توانم زمان را همچون یک دره پایین بروم یا مثل یک کوه بالا برومتا تو را آنجا ببینمکه خوشحال هستی و شاید ناراحت یا بی‌حوصله،با تمام صفت‌های یک...

ساعتی که با ما خوب تا کرد

اولین روز بهار بعد از مادربزرگ بود. کمی از درخت‌های حیاط خانه مادربزگ دلخور بودم که چرا بدون او شکوفه دادند. البته درخت‌ها گفتند بله، چنین است رسم...

0 دیدگاه

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *