هیمن طوری! کتاب بود و پاییز. از آن دورها جمعه داشت خداحافظی میکرد.
احمد گفت عکس بگیرم؟ گفتم آره.
هیمن طوری! کتاب بود و پاییز. از آن دورها جمعه داشت خداحافظی میکرد.
احمد گفت عکس بگیرم؟ گفتم آره.
متاسفم که نمیتوانم زمان را همچون یک دره پایین بروم یا مثل یک کوه بالا برومتا تو را آنجا ببینمکه خوشحال هستی و شاید ناراحت یا بیحوصله،با تمام صفتهای یک...
اولین روز بهار بعد از مادربزرگ بود. کمی از درختهای حیاط خانه مادربزگ دلخور بودم که چرا بدون او شکوفه دادند. البته درختها گفتند بله، چنین است رسم...
همهمون یه تعداد عادت بد داریم که میخوایم ترکشون کینم ولی نمیتونیم. ترک عادتهای بد با اپلیکیشن Quitzilla یکم راحتره.
0 دیدگاه