بله قبول دارم و اعتراف میکنم. این یک خودافشاگری بزرگ است ! من مریض هستم. من مرضِ “همه چیز باید فوق العاده باشد” یا همان کمال گرایی (Perfectionism) دارم. سر همه چیز.
مثلا یکی از عجیبترینهایشان که خودم هم هیچوقت از چرایی آن سر در نیاوردهام، این است که باید چیزی که مینویسم شکل ظاهریاش هارمونیک داشته باشد 😐 یعنی به فرض وقتی میخواهم بنویسم “این بسیار عالی است” بنظرم میآید کلمهی بسیار با آن دندانههای بد شکل حرف سیناش که در نهایت بیسلیقهگی با الف بدقوارهای مخلوط شده، هارمونی ظاهری جمله را بهم میریزد. بنابراین ترجیح میدهم از “این خیلی خوب است” استفاده کنم. و اصلا سر در نمیآورم که با چه حساب و کتابی در مورد این هارمونی قضاوت میکنم. فقط آنقدر کلمهها را عوض میکنم تا آن لبخند رضایت یکهو ظاهر شود و بفهمم که انگار خوب شده است و باید دست کشید. و آنقدر این مساله آزاردهنده است که گاهی ساده نویسی را فدای ظاهر جمله(!) میکنم.
این تنها یک تکهی کوچک از عذابهای این بیماری است. (نمیگویم این مریضی کلا چیز مزخرفی است، اتفاقا بعضی جاها هم خوب است. گاهی کاری که میکند که چیزهای فوق العادهای بسازی. در مورد خوبیهای این بیماری بعدا خواهم نوشت).
کار دیگری که این بیماری با من میکند و واقعا آزاردهنده است، این است که قبل از انجام کار باید مطمئن باشم همه چیز فوق العاده پیش خواهد رفت. اگر مطمئن بودم و کار را شروع کردم اما در وسط راه فهمیدم که آنطوری که میخواستم پیش نمیرود و نخواهد رفت، یک عامل بازدارندهی خیلی قوی ایجاد میکند که اصلا خوب نیست. گاهی ممکن است باعث شود همه چیز را نیمه کاره رها کنم.
چند وقت پیش فرید ذاکری در وبلاگش مطلبی در مورد درمان کمال گرایی نوشته بود. دوست داشتم یک تکه از آن را با مریضهایی مثل خودم در میان بگذارم:
داوطلبانه گند بزن! برو؛ شروع کن؛ با این هدف که اصلاً گند بزنی… خراب کنی! یک فاجعه از آن کار به بار آوری…
فرید این جمله را به نقل از نیل فیوره در کتاب The Now Habit نوشته است. (خبر خوب! فرید قول داده است این کتاب را ترجمه کند.)
فرید در یک جای دیگر از نوشتههایش گفته بود آنقدر گند بزن تا به جایی برسی که وقتی نفر دیگری خواست همان گندی را بزند که تو میزنی به سالها زمان و تجربه نیاز داشته باشد.
چند مدتی هست که عینک این طرز فکر را به چشم زدم و همانطور که انتظار داشتم زندگی راحتتر شده است. اما چیزی که اصلا انتظارش را نداشتم این است که نتایج عمل کردن با کیفیت خوب به مراتب از نتایج عمل کردن با کیفیت عالی، بهتر است. چون دیگر مثل قبل برای فوقالعاده بودن هر چیزی منابع و زمان مصرف نمیکنم، پس میتوانم در مدت زمان یکسان تعداد کارهای بیشتری انجام دهم که همین باعث میشود نتایجی که به آنها دست پیدا میکنم تعدادشان زیادتر باشد و انگیزهام بالا برود.
برای افراد مبتلا به کمال گرایی شروع کردن و عمل کردن بهتر از این است که بنشینند یک گوشه و فقط به خاطر اینکه فکر میکنند شاید نتوانند کاری که میخواهند انجام دهند را به خوبی پیش ببرند، به هیچ کاری دست نزنند. مطمئنا شروع کردن و عمل کردن با یک تداوم هوشمندانه، ما را به فوق العاده بودن سوق خواهد داد.
به قول فرید “بذار گندترینهای عالم مال ما باشه”، ولی بدانید یک روز قشنگترینها هم مال ما خواهد شد. (+)
Salam fardad jan…
Dada mehrabon hamishe va hame vaqt page , veb ro donbal mikonm va har lahze b
khodet, in fkret eftekhar mikonm…
Omidvaram sarbazit zod tamom she, b hame khastehat bresi
Qaviiii bmooni💪
Va movafaq bashiiii🌷
Movafaq bashii…
ثنای عزیز، همیشه برای من دلگرمی بودی!
خوشحالم که سر و کلهی دوست خوبی مثل توی زندگی من پیدا شده. همیشه عحیب و غریب بمون 🙂
Mnm khoshhalam k zhnam 1 halze khali az khaterat shoma nmishe…ajib ro chashm ama qarib ro qol nmidam…😉
:)) اشکال نداره همون عجیب هم کافیه.